«نازبالش» داستان قورباغه جوانی به نام «سبزک» است که در یک شهر خیالی زندگی میکند. داستان از آنجا شروع میشود که سبزک با خوردن دانههای حاوی پوسته ضخیم کدو تنبل احساس هوشمندی میکند. او قصد دارد همه را متحد کند و ساعت شهر را برای کمک به کل شهر تعمیر نمايد.