نهنگ آبی

آرمین، پسر ۲۵ ساله‌ای که در زمینه کامپیوتر مهارت زیادی داره، فردی درون‌گراست و برقراری ارتباط با دیگران براش سخته. به همین خاطر بیشتر وقتش رو با وب‌سایت کتاب‌خوانی خودش می‌گذرونه. پدرش به بیماری ام‌اس مبتلاست و از مادر آرمین جدا شده. آرمین در وب‌سایت کتاب‌خوانی با دختری به نام ژاله آشنا می‌شه که لیست کتاب‌های موردعلاقه‌اش شباهت زیادی به لیست آرمین داره. ژاله او را به شرکتی معرفی می‌کنه که خودش در اونجا به‌عنوان طراح گرافیک کار می‌کنه. آرمین که مهارت‌های بالایی در زمینه کامپیوتر داره، بلافاصله به‌عنوان مسئول امنیت شبکه شرکت استخدام می‌شه. اما این فقط آغاز ماجراست؛ چون آرمین هرچه بیشتر وارد این شرکت می‌شه، بیشتر درگیر رازهای تاریک اونجا می‌شه...