«دیافراگم» به تاریخ ورود فنوگرام به ایران در زمان ناصرالدین شاه (یکی از پادشاهان ایرانی در دوره قاجاریه) و جایگزینشدن آن با گرامافون اشاره دارد. این فیلم به روایت فراگیرشدن این وسیله و نقش آن در ماندگارکردن اصوات، انتشار اخبار و حتی ابراز اعتراضات سیاسی میپردازد. این روایت تا آنجا ادامه دارد که در دوره رضا پهلوی این وسیله درگیر پدیده سانسور شده و کمکم در اوایل دهه 50 جای خود را به نوار کاست میدهد و به نوستالژی تبدیل میشود.
«مسعود»، محیطبانی است که از زندگی با همسرش «مهتاب» ناراضی به نظر میرسد. او که با اصرار پدرش با دخترعمویش مهتاب ازدواج کرده همواره با او در ستیز است و به همین دلیل تصمیم به جدایی دارد. در شرایطی که به نظر میرسد مسعود و مهتاب میتوانند در کشاکش مشکلات زندگی به تفاهم برسند، اتفاقی رخ میدهد که زندگی آنها را بیشتر از قبل تحت تأثیر قرار میدهد. مسعود در جریان انجام وظیفه به شکارچیهای غیرقانونی شلیک میکند و همین تیراندازی باعث آسیبدیدن یکی از شکارچیها میشود. این شکارچی و مسعود برای عمل جراحی به بیمارستانی منتقل میشوند که مهتاب در آن کار میکند و همین اتفاق باعث شکلگیری قطاری از مشکلات بزرگ میشود.