مقاله جالب نشریه معروف Independent درباره پیاده روی اربعین
ایندی پندنت در مقاله ای تحت عنوان: "بزرگترین حرکت زائرانه جهان در جریان است اما شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!" به زیارت اربعین حسینی و پیاده روی میلیون ها زائر به سوی کربلای معلی پرداخته است.
ایندی پندنت در مقاله ای تحت عنوان: "بزرگترین حرکت زائرانه جهان در جریان است اما شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!" به زیارت اربعین حسینی و پیاده روی میلیون ها زائر به سوی کربلای معلی پرداخته است. در این مقاله به شرح و چرایی این پیاده روی عظیم پرداخته شده است و گوشه هایی از این شور حسینی در این مقاله به اطلاع مردم رسانده شده است. مراسم اربعین در این مقاله یک مراسم منحصر به فرد در مقایسه با تجمع های مختلف در سراسر دنیا معرفی شده است و جمعیت زائران را پنج برابر زائران حج می خواند. در ادامه این مقاله به ویژگی های خاص زیارت اربعین حسینی از جمله برگزاری آن در موقعیت های خطرناک و تهدیدات مختلف، شرکت کردن سایر ادیان و مذاهب در آن و همچنین نحوه میزبانی بی مانندی از شرکت کنندگان در این مراسم پرداخته شده است.
متن ترجمه مقاله ایندی پندنت:
بزرگترین حرکت زائرانه جهان در جریان است اما چرا شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید!
این حرکت حج یا کومبهمیلای هندوها نیست. این حرکت با عنوان «اربعین» مشهور بوده و پرجمعیتترین اجتماع جهان است و احتمالا هیچ وقت چیزی دربارهاش نشنیدهاید.. نهتنها تعداد این افراد از زائران مکه بیشتر است (در واقع 5 برابر آن است)، بلکه از کومبه میلا نیز مهمتر است؛ زیرا کومبه میلا تنها هر سه سال یکبار برگزار میشود. جمعیت مراسم اربعین پارسال به 20 میلیون نفر رسید و خلاصه، هر اجتماع بشری دیگری را تحتالشعاع قرار میدهد.
از همه مهمتر، مراسم اربعین یک مراسم منحصر به فرد است؛ زیرا در موقعیتی برگزار میشود که به لحاظ ژئوپلتیکی متشنج و خطرناک است. داعش، شیعه را دشمن خونی خود میپندارد. از این رو، هیچ چیز بیشتر از این گروههای ترور را به خشم نمیآورد که ببینند زائران شیعه به خاطر بزرگترین تجلی ایمانشان گرد هم میآیند.
مراسم اربعین یک ویژگی خاص دیگر هم دارد. هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم شیعی است، سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدیها، زرتشتیها و... نیز هم به عنوان زائر و هم بهعنوان خادم زائران در این مراسم شرکت میکنند. اگر به ماهیت انحصاری آیینهای دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق چقدر مهم است و این تنها یک معنا خواهد داشت: مردم ـ فارغ از رنگ و نژاد ـ حسین بن علی را نماد فراگیر، بیحد و مرز و فرامذهبی از آزادی و ایثار میدانند.
اما چرا شما هیچگاه درباره این مراسم چیزی نشنیدهاید؟ احتمالاً به این قضیه مربوط است که رسانهها عموماً و خصوصاً وقتی با اسلام مواجه میشوند، بیشتر با تصویری منفی، سیاه و افراطی سرو کار دارند تا روایتی مثبت و امیدبخش. اگر چندهزار معترض ضدمهاجرت در خیابانهای لندن جمع شوند، در سرخطهای خبری جای خواهند داشت. به راهپیمایی دموکراسیخواهانه در هنگکنگ یا تجمع ضد پوتین در روسیه نیز به همین میزان توجه خواهد شد. اما یک تجمع بیست میلیونی در یک محیط متشنج سرشار از ترور و ناعدالتی حتی در بخشهای خبری تلویزیونی جایی ندارد. این حرکت باشکوه بهطور نانوشته مسکوت گذاشته میشود؛ حتی اگر تمام مؤلفههای یک پدیده چشمگیر را داشته باشد؛ مؤلفههایی مانند جمعیت چشمگیر، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، محیط متشنج و اصالت. اما اگر این خبر از زیر دست سردبیران بخشهای خبری در برود، شگفتی میآفریند و افرادی زیادی را تحتتأثیر قرار میدهد.
در میان افراد بیشماری که تحت تاثیر این مراسم خاص بودند، جوانی استرالیایی بود که چندین سال پیش با او ملاقات داشتم و به تازگی اسلام آورده بود. واضح است که کسی به راحتی دینش را تغییر نمیدهد. بنابراین، وقتی از او جویا شدم، گفت که همه چیز از سال 2003 شروع شد. یک شب، همانطور که صحنهای از حرکت میلیونها نفر به سمت شهر کربلا را در خبرها مشاهده میکرد، با اسم فردی مواجه شد که هیچگاه آن را نشنیده بود: «حسین». برای اولین بار در دهههای گذشته و در یک رخدادی که در سرتاسر جهان به تصویر کشیده میشد، جهان توانسته بود شمهای از حرکتی را ببیند که پیشتر در عراق ممنوع شده بود.
وقتی که رژیم بعثی و سنی در عراق سقوط کرد، بینندگان غربی مشتاق بودند که ببینند عراقیهایی که هماکنون از دست کنترل دیکتاتور خلاص شده اند، چه عکسالعملی خواهند داشت. «جمهوری وحشت» سقوط کرده بود. آن جوان استرالیایی میگفت که دائم از خودش میپرسید که کربلا کجاست و چرا همه رو به سوی آن دارند؟ حسین کیست که چنین شوری به پا کرده که مردمان بعد از چهارده قرن برای عزای او میآیند؟
آنچه او در یک گزارش شصتثانیهای دیده بود تکاندهنده بود؛ زیرا این تصویر بر خلاف آن چیزی بود که قبلا دیده بود. پیوند قویای باعث شده بود که مردمان مانند برادههایی باشند که هرچه به مغناطیس لامفرّ حسینی نزدیک میشوند تجمعشان بیشتر شود. آن جوان استرالیایی گفت: اگر میخواهید یک دین حی و حیاتبخش را ببینید، به کربلا بیایید.
چهطور مردی که 1396 سال پیش کشته شده است این چنین حی و حاضر است که میلیون ها نفر مصیبت او را مصیبت خود میدانند؟ بعید است که آدمها وارد نزاعی شوند که دغدغه شخصیای نسبت به آن نداشته باشند. از سوی دیگر، اگر احساس کنید که کسی به خاطر آزادی شما، حق برخورد عادلانه با شما و حق زندگی باشرافت شما جنگیده است، احساس میکنید که علاقه زیادی به او دارید و دلبسته او هستید تا آنجا که بعید نیست که به باورها و عقاید او روی بیاورید و تغییر دین یا مذهب بدهید.
تراژدی نهایی
مسلمانان حسین نوه محمد، پیامبر اسلام، را سیدالشهدا مینامند. او از بیعت با خلیفه نابکار، یزید، سرتافت و در کربلا و در روز عاشورا کشته شد. او و خانوادهاش در صحرا با لشگر سیهزار نفره محاصره شدند و از آب و غذا محروم شدند و نهایتاً سر از تنشان جدا کردند و تنشان زیر سم اسبان رفت.
ادوارد گیبون، مورخ انگلیسی، مینویسد: «داستان تراژیک مرگ حسین احساسات هر خواننده دلسنگی را نیز تحریک میکند».
از آن روز به بعد، شیعیان در روز عاشورا و روز اربعین، در رثای حسین عزاداری می کنند. در بسیاری از سنت های اسلامی، عزاداری چهل روزه مرسوم است.
سفر دراز
من به کربلا، شهر اجدادیم، سفر کردم تا بفهمم که چرا این شهر اینقدر همگان را از خود بیخود میکند. مشاهده کردم که حتی بزرگترین لنزهای دوربینها هم برای به تصویر کشیدن روح این اجتماع پرجوش و خروش اما آرام و ایمن کوچک اند.
انبوهی از مردان، زنان (غالباً با حجاب مشکی) و کودکان از این کران تا آن کران را پر کردهاند. جمعیت آنقدر زیاد است که صدها مایل را بند آوردهاند.
فاصله 425 مایلی میان شهر بندری بصره تا کربلا مسیری طولانی است که معمولاً با ماشین طی میشود اما بهطور خارقالعادهای در این مراسم، افراد با پای پیاده آن را میگذرانند. دو هفته کامل طول میکشد تا زائران این مسیر را طی کنند. آدمها با سنهای مختلف زیر آفتاب سوزان روز و سرمای استخوانسوز شب این مسیر را پیاده میروند. آنها از میان مسیرهای ناهموار و از دل نقاط تمرکز تروریستها و از نقاط خطرناک عبور میکنند. زائران حتی سازوبرگهای اولیه را با خود ندارند و تنها وسایل کمی همراه با عشق آتشینشان به «مولا» حسین را با خود میآورند. پرچمها و بنرها مقصود این سفرشان را به آنها یادآوری میکند:
جان بعد از حسین بیارزش است
مرگ و زندگیم یکسان است
رواست که مرا مجنون بخوانند
این پیام شعری حماسی است که عباس، برادر حسین و فرمانده معتمد او، خوانده است. عباس نیز در نبرد کربلا در سال 680 میلادی آن هنگامی که تلاش میکرد برای برادرزادگان و خواهرزادگانش آب بیاورد، کشته شد. میزان امنیتی که در عراق وجود دارد و آن را سرخط خبرهای جهانی کرده است، جای شکی نمیگذارد که این عبارت یک عبارت اصیل به تمام معناست.
صبحانه، نهار و شام رایگان
یکی از بخشهای این حرکت زائرانه که هر بییندهای را به شگفتی وامیدارد مشاهده هزاران موکبی است که همراه با آشپزخانه سیار هستند و توسط روستاییانی ساخته شده است که در محدوده مسیر پیادهروی زائران زندگی میکنند. موکبها جاهایی هستند که تمام مایحتاج زائران در آنجا تأمین میشود. از غذای تازه گرفته تا جای استراحت؛ از تلفن رایگان بینالمللی گرفته تا گهوارههای کودکان؛ همه چیز رایگان است. درواقع، لازم نیست در این مسیر 400 مایلی، زائران چیزی غیر از لباسهایشان را حمل کنند.
شگفتتر از آن نحوه دعوت از زائران برای خوردن و نوشیدن است. فعالان موکبها به میان راه آمده و به زائران التماس میکنند تا پیشنهاد آنها را قبول کنند. غالبا این پیشنهاد شامل سرویس کاملی است که در شأن پادشاهان است. ابتدا پاهایتان را ماساژ میدهند؛ سپس یک وعده غذای لذیذ به شما میدهند؛ سپس از شما دعوت میکنند تا در فاصلهای که لباسهایتان را میشویند و اتو میکنند، استراحت کنید. البته همه اینها را با افتخار انجام میدهند.
برای آنکه شمهای از ماجرا را درک کنید، به این نکته توجه کنید. پس از زلزله هائیتی و با حمایت و همدلی جهانی، برنامه غذای جهانی سازمان ملل اعلام کرد که با تلاشهای زیادش، نیممیلیون وعده غذایی تحویل داده است. ارتش ایالات متحده منابع عظیمی از آژانسهای فدرال را فراهم کرد و اعلام کرد که در مدت پنج ماه بعد از این فاجعه انسانی، 4.9 میلیون وعده غذایی به اهالی هائیتی تحویل داده شده است. حالا این را مقایسه کنید با تعداد بیش از 50 میلیون وعده غذایی در روز در طول مراسم اربعین که برابر است با حدود 700 میلیون وعده غذایی برای تمام مدت این مراسم. تمام این غذاها نه با سازمان ملل متحد یا هر خیریه بینالمللی دیگری بلکه توسط کارگران و کشاورزان فقیری تأمین شده است که عاشق این اند که به زائران خدمت کنند و تمام سال پسانداز میکنند....
نظر خود را بنویسید.