محمد بهمن‌بیگی، معلم فداکار عشایر ایران

محمد بهمن‌بیگی، معلم فداکار عشایر ایران

محمد بهمن‌بیگی، معلم فداکار عشایر ایران

آن چه معلم می‌آموزد، به اعداد و حروف و کلمات منحصر نیست؛ معلم زندگی‌کردن را می‌آموزد و برای دانش‌آموزانش، الگو می‌شود، حتی اگر خودش چنین قصدی نداشته باشد. همه ما از روزگار کودکی، زمانی را که خواندن و نوشتن آموختیم به یاد داریم؛ و معلمی که نخستین بذرهای دانایی را در جان ما نشاند. معلم هر جا باشد، نور دانش را با خود می‌برد و با ظلمت نادانی می‌جنگد. معلمان همه بزرگ هستند، ولی از میان آنان، کسی که بیشتر با تاریکی جهل جنگیده باشد بلندمرتبه‌تر است... امروز اگر از «محمد بهمن‌بیگی» به عنوان یک معلم بزرگ  یاد می‌شود، به خاطر آن است که نبرد او با ظلمت نادانی، سرنوشت چند نسل را عوض کرد...

زندگی و زمانه محمد بهمن‌بیگی

محمد بهمن‌بیگی در میان کوه‌های ستبر و رام‌نشدنی زاگرس متولد شد؛ در هنگامه کوچِ ایل قشقایی. زمانی که آفتاب میانه‌های زمستان کم‌کم قد می‌افراشت و نوید بهار می‌داد. محمد در 16 فوریه 1920 میلادی (26 بهمن 1298 خورشیدی)، جایی در جنوب استان فارس متولد شد؛ میان شهرهای خنج و قیروکارزین. سال‌های اولیه زندگی بهمن‌بیگی، مثل همه بچه‌های ایل، در طبیعت سرزنده و بی‌همتای زاگرس گذشت، ولی گویا تقدیر می‌خواست داستان دیگری را در زندگی‌اش رقم زند...

محمد بهمن‌بیگی در جوانی

پدر محمد بخش کوچکی از ایل را سرپرستی می‌کرد، به همین خاطر برای رتق و فتق امورات خود، یک منشی درس‌خوانده را به استخدام درآورده بود. محمد مدتی نزد او درس خواند. در 10 سالگی، زمانی که والدین محمد به اجبار به تهران رفتند، او نیز در این شهر مشغول به تحصیل شد. محمد همراه خانواده‌اش 11 سال را در تهران سپری کرد و این مدت بر آنان بسیار سخت گذشت. محمد پس از مدتی اقامت در تهران، به شیراز رفت و دیپلم خود را در آن جا دریافت کرد. سپس به دانشکده حقوق دانشگاه تهران وارد شد و در 1942 میلادی (1321 خورشیدی) تحصیلات دوره کارشناسی‌اش را به پایان رساند. او یک سال پیش از پایان این دوره، ازدواج کرد و بعدها صاحب سه دختر شد. بهمن‌بیگی سرانجام در اول می 2010 (یازدهم اردیبهشت 1389) در شیراز وفات یافت.

تصویری قدیمی از یک کلاس عشایری

خدمات و فعالیت‌های محمد بهمن‌بیگی

محمد بهمن‌بیگی پس از پایان تحصیلاتش، به ایل خود بازگشت و در دورانی که جنگ جهانی دوم در جریان بود، مترجم ایلخان قشقایی شد. این حضور دیری نپایید و بهمن‌بیگی مجددا به تهران بازگشت و به عنوان کارمند بانک ملی  مشغول به کار شد. بیش از دو سال از حضور او در بانک ملی نگذشته بود که ناگهان همه چیز را رها کرد و به ایل خود بازگشت. او می‌خواست ایل خود را باسواد کند و در مقابل این انگیزه عظیم، تمام پست و مقام‌های دولتی بی‌قدر و ناچیز بود. او در حین کوچ، به کودکان ایل سواد می‌آموخت. این کار بهمن‌بیگی بسیار موفق بود و به تاسیس نخستین مدرسه عشایری، زیر  سیاه‌چادر  منتهی شد. وی با تجربه‌ای که از حضور اولیه‌اش در ایل اندوخته بود، از سال 1953 میلادی (1332 خورشیدی) آموزش عشایری را در مقیاسی وسیع پی گرفت. بدین ترتیب کودکان ایل، همان طور که از کودکی درس سلحشوری و سختکوشی فرا می‌گرفتند، به سوادآموزی هم مشغول شدند.

نصب سردیس محمد بهمن‌بیگی و نامگذاری یک خیابان در تهران به نام او

بهمن‌بیگی در کار خود معلمانی از خودِ عشایر را به کار گرفت و نوآوری‌هایی به خرج داد تا سرعت و اثر کارهایش بالاتر رود. تاسیس دانشسرای عشایری برای تعلیم معلمان، ایجاد دبیرستان شبانه‌روزی عشایر در شیراز، تصویب برنامه آموزش عشایر در نظام آموزشی دولتی ایران و ایجاد اداره کل آموزش عشایر از برجسته‌ترین کارهای بهمن‌بیگی در زمان فعالیت‌هایش بود. با وجود آن که در آن دوره درس خواندن دختران در میان عشایر چندان مرسوم نبود، بهمن‌بیگی توانست دختران عشایر را نیز به کلاس‌های خود جذب کند و به آنان سواد بیاموزد. او در قالب چند جلد کتاب، شرحی بر زندگی و تلاش‌هایش نوشته است. بهمن‌بیگی امروز در میان عشایر نیست، ولی یاد و نام او به عنوان مردی که تمام عمرش را برای آموختن و «زنده کردن» سپری کرد، جاودانه مانده است.

نام محمد بهمن‌بیگی، معلم فداکار عشایر ایران
کشور ایران
زمان تولید1920
آثاربخارای من ایل من
Yard periodمعاصر
نوععلمی

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یکی از سازمان‌های وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که در سال 1374 ه.ش (1995 میلادی) تأسیس شده است.[بیشتر]

متن خود را وارد کرده و Enter را فشار دهید

تغییر اندازه فونت:

تغییر فاصله کلمات:

تغییر ارتفاع خط:

نوع ماوس را تغییر دهید: