
محبت الهی
یکی از ویژگیهای محبت، ایجاد سنخیت و شباهت میان عاشق و معشوق است. در اسلام، محبت به خداوند، انسان را به سوی شباهت به صفات الهی سوق میدهد. عاشق، به دلیل محبت عمیقی که به معشوق خود دارد، به طور ناخودآگاه تلاش میکند شبیه او شود و صفات او را در خود آشکار کند. این اصل در رابطه انسان با خداوند نیز صدق میکند. انسانی که عاشق خداوند است، صفاتی مانند مهربانی، عدالت، جود، کرم، بخشش و صداقت را در خود پرورش میدهد و به تجلی صفات الهی در وجود خود میپردازد.
عاشق، عبادت را نه به عنوان یک تکلیف، بلکه به عنوان فرصتی برای وصال با معشوق انجام میدهد. او در هر لحظه عبادت، بوی وصال و نزدیکی به خداوند را احساس میکند. برای عاشق، عبادت نه یک وظیفه، بلکه یک لذت و نیاز است. چنین انسانی، نماز، دعا و هر عمل عبادی را با شوق و اشتیاق انجام میدهد، زیرا با این اعمال لحظاتی سرشار از وصال و لقا را تجربه میکند تا به تدریج به وصال دائمی برسد.
یکی از ویژگیهای عاشق حقیقی این است که میل و خواستههای خود را در میل و خواستههای معشوق تعریف میکند. عاشق، دیگر به دنبال خواستههای شخصی و دنیوی نیست، بلکه هر آنچه معشوق دوست دارد، برای او ارزشمند و مطلوب است. از همین رو، عاشق گناه نمیکند، زیرا میداند که گناه، مورد رضایت معشوق نیست. او هر عملی را که خداوند دوست دارد انجام میدهد و از هر چیزی که خداوند از آن نهی کرده است، دوری میکند و چون گناه بین او و محبوبش حائل میشود، برایش غیرقابل تحمل است.
یکی از ویژگیهای بارز عاشق، بیتابی در فراق معشوق است. عاشق، لحظهای دوری از معشوق را تحمل نمیکند و همواره در جستجوی نزدیکی و وصال با اوست. در آموزههای اسلامی، این بیتابی عاشقانه، انسان را به سوی عبادت و یاد خداوند سوق میدهد. قرآن کریم میفرماید: تنها با یاد خداوند است که دلها آرام میگیرند.
عاشق، در لحظههای ذکر و عبادت، آرامش و نزدیکی به معشوق خود را احساس میکند. عشق به خداوند، انسان را به مقام خلیفةاللهی میرساند. خلیفة الله، انسانی است که نماینده صفات و اراده الهی در زمین است. او با محبت و عشق به خداوند، صفات الهی را در وجود خود متجلی میکند و به عنوان واسطهای میان خداوند و مخلوقات عمل میکند. چنین انسانی، نه تنها به کمال فردی دست مییابد، بلکه به دیگران نیز کمک میکند تا به سوی خداوند حرکت کنند.
محبت به خداوند، در فطرت و آفرینش هر انسانی نهاده شده است. قرآن کریم به این فطرت الهی اشاره میکند و میفرماید: «ونفخْت فیه من روحی»؛ این آیه، انسان را جدا شده از روح پروردگار میداند و لاجرم آنچه دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش. آیه مذکور، انسان را به سوی فطرت خود که به تعبیر قرآن همان «رنگ الهی است و چه رنگی نیکوتر از رنگ الهی!» سوق میدهد. محبت به خداوند، درحقیقت، پاسخ انسان به ندای فطری درونی خود است که او را به سوی معشوق حقیقی هدایت میکند.
از نظر قرآن، این خداوند است که ابتدا عاشق انسان شده است. خداوند در قرآن کریم با اشاره به خلقت انسان خود را میستاید یعنی هم به خود تبریک میگوید و هم خود را به واسطه این آفرینش بهترین آفرینندگان معرفی کند؛ گویی هرکس بتواند انسان خلق کند او بهترین آفریدگاران است و چون انسان مخلوق خداوند است پس این تبریک شایسته آفریدگار یگانه جهانیان است. این تبریک نشاندهنده عشق عمیق خداوند به انسان است. خداوند، بهترین مخلوقات خود، یعنی پیامبران را، خصوصاً حضرت محمد (ص) که پیش از خلقت این عالم مادی در عرش الهی به تسبیح و تحمید پروردگار مشغول بودند، به انسان ارزانی داشته و راه هدایت و سعادت را برای او هموار کرده است. بنابراین این محبت الهی است که، انسان را به هدف و خلقت نائل میگرداند، به شرط اینکه انسان هم وارد این سرزمین محبت و عشق الهی شود و بدان پشت نکند.
نام | محبت الهی |
کشور | ایران |
نوع | فلسفه |
Choose blindless
کوری سرخ کوری سبز کوری آبی قرمز به سختی دیده می شود سبز به سختی دیده می شود آبی به سختی دیده می شود تک رنگ تک رنگ خاصتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله کلمات:
تغییر ارتفاع خط:
نوع ماوس را تغییر دهید: